عکس مهدیار
الهی من فدای گل پسر خودم برم که انقدر خوش عکسه چند روز پیش با بابا رضا و مامان معصومه بردیمت عکاسی تا برای دفترچه بیمه ی پسرکم عکس بگیریم اول که رفتیم داخل همش میگفتی نه نه نه و میخواستی بریم بیرون بعد مامانی و با بابا رضا راضیت کردن تا بالاخره ازت عکس بگیریم چون ادامس تو دهنت بود همش در حال جویدن بودی ادامس رو تو ماشین بهت دادم هر کاریهم کردم اونجا به من ندادی دیگه بهت اونجا میگفتیم مهدیار بخند تو هم خیلی بامزه به زور میخندیدی در کل باید ازت فیلم میگرفتیم نه عکس چون همه ی کارات فیلمه خوشمزه مامان خیلی دوست داریم نفسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی