شیرین کاری های مهدیار
سلام به همه ی دوستهای خوب وبلاگی مون و سلام به پسرک گلم که این روزا خیلی شیطون شده و مامانشو اذیت میکنه یه موقع هایی دوست دارم زودتر بزرگ بشی و بعضی از کاراتو خودت انجام بدی ولی وقتی شیرین کاریاتو با بابا رسول میبینیم دوست داریم همین اندازه بمونی و زمان کند بگذره تا ما از این خوشمزه بازیهات لذت ببریم و شارژبشیم قربون پسرکم برم که با اومدنت به زندگیمون روحی تازه بخشیدی و به خودم میبالم به خاطر داشتن پسر با محبتی که بی مقدمه میادو صورتم رو میبوسه ومنم بغلت میکنم و یه دل سیر بوست میکنم دیشب بابا رسول دراز کشیده بود فیلم نگاه میکرد که اومدی بوسش کردی تا اومد بغلت کنه فرار کردی قربون پسر با محبت و مهربونم برم
خوب حالا بعد قربون صدقه بریم سر شیطونی ها و اذیت هات که یه موقع هایی دیگه کلافم میکنی و صدامودر میاری منم خیلی جدی دیگه جلوی بعضی از کارات وایمیستم چون اصلا از بچه های بی ادب خوشم نمیاد و سعی میکنم تا جایی که میتونم خوب تربیتت کنم در این موردهم کلی مطلب جمع کردم و میخونم هر کسی هم بخواد پشتت در بیاد اجازه نمیدم چون اگر جای کار بدی بکنی خجالتش مال منه و همه من رو مقصر میدونن دوست ندارم لوس بشی عزیزم
یکی از شیطونیات اینه که لباسای تمیز کشورو میبری میریزی تو ماشیت لباس شویی و فکر میکنی ماشین باید مدام در حال شستن باشه هر موقع هم توش لباسه وقتی به مرحله خشک کنش میرسه میخوای بذارمت رو ماشیت تا شمارو هم بلرزونه نمیدونم این چه کاریه والا چند روز پیش جلوی این کارت وایسادموبهت فهموندم که این لباسا تمیزه ولباسای تو حموم رو ماشین میشوره تامیرفتی سر کشو پشت سرت حاضر میشدم و نمیذاشتم کشوهارو بهم بریزی و سعی میکردم با یه چیزدیگه سرت رو گرم کنم ولی کوتا نمیومدی که خلاصه دیدی کوتا نمیامو جدی هستم و نمی خندم نمیذارم خراب کاری کنی رفتی عروسکت روآوردی انداختی تو ماشین
از کابینت ها یه مدت راحت شده بودم که دوباره شروع کردی و کابینت رو خالی میکنی هرچی قابلمه و سبد هست و میریزی بیرون و میری میشینی توش درشم میبندی البته یکی از کابینت ها فقط که این کارم دیگه نمیذارم بکنی چون کلی اسباب بازی داری ریخت و پاش اونا کمه که وسایل خونه و اشپز خونه رو هم میخوای به هم بریزی منم انرژی ندارم زود خسته میشم از بس خراب کاریاتو جم میکنم و مرتب میکنم
گل پسرم منو ببخش واسه اون زمانهای که مجبورم میکنی سرت داد بزم و دعوات کنم و اخمت کنم یا باهات حرف نزنم قهر بشم باهات دوست دارم
گل پسرم کاکائو وشکلات دسته دار خیلی دوست داری و بابا رضا برات همیشه میخره منم برخلاف گذشته که خیلی رو خوراکت حساس بودم و نمی ذاشتم هر چیزیرو بخوری به اسرار بابا رسول حساسیتمو کنار گذاشتم و هرچیزی بخوای و باب میلت باشه میدم بخوری کنجد عسلی و حلواهم دوست داری تو غذا ها هم سوپ مرغ وماکارانی و قیمه وماهی رو از غذاهای دیگه بیشتر دوست داری چای خور حرفه ای هم هستی البته کم رنگ عاشق دوغی بدون گاز به دوغ میگی اوغ روزی صد بارم از ما آب میخوای و به آب میگی او چند بار آقاجون گفت توهم یاد گرفتی دوست دارم در آینده هم ترکی صحبت کنی هم گیلکی فدای پسرک باهوشم
عزیزم عکسم داری که برات بعدن میذارم از تولد هلیا هم عکس گرفتم ولی خوب نشد سر فرصت عکساتومیذارم