مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات نفسم

جشن نوروز

کم کم سال 97داره تموم میشه و عید نوروز و سال جدید از راه میرسه ❤ خدای بزرگ مهربون برای همه بچه ها تو سال جدید سلامتی و شادی می خوام 👫👬👫👬 برای همه پدر مادرا تنی سالم و دلخوش می خوام سایشون بالا سر بچه هاشون باشه 👧👨👧👨 خدای مهربون امیدوارم تو سال جدید برای همه خانواده ها اتفاق های خوب و خوش رقم بخوره 💞💞💞 امروز بیست و دوم بهمن ماه روز سه شنبه سال ۱۳۹۷ در سالن بهار جشن نوروز آقا مهدیار پیش دبستانی ترنم مهر بود 👏👏👏🎊🎉🎊🎉🎉 جشن خیلی خوبی بود کلی به بچه ها خوش گذشت پسرم تو اینجا حاجی فیروز شده بود😊😄 توی هفت سینم نقش سکه را داشت پسرکم  امروز کلی هنرنمایی کرد الهی مامان فدای تو بشه که انقدر قشنگ میتونی نقش تو بازی کنی 😙😘😍😙😍😘😙 ...
21 اسفند 1397

شب بخیر

وقتی خونمون برق میره 💖 فدای چشمای خوشکلت عشق مامان تو تاریکی چایی بخوریم بفرمایید 🍵☕🍵☕ ...
6 اسفند 1397

روز مادر مبارک ممنون که اومدی تو زندگیم پسرم 💝💝💝

اولین کادوی روز مادر مهدیار به من کاردستیه که خودش درست کرده الهی فداش بشم بهترین کادو زندگیم 💞💞💞😍😍😍 ممنونم پسر با محبت من بابت کادو قشنگت قربون دستای کوچیکت عشقم 😙😙😍 خدایا ممنون به خاطر داشتن پسرکم و مادرشدنم 💝💝 ‍ ❤️مادر که می شوی تمام زندگیت می شود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت به خیر شدن فرزندت... ❤️مادر که می شوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات... ❤️مادر که می شوی بیشتر فکر می کنی به مادرت... مادربزرگت... مادر مادربزرگت و اینکه آنها چه سختی ها کشیده اند و چه آرزوهایی داشته اند… ❤️مادر که می شوی غم و اندوه و شادی ات هم، رنگ دیگری میگیرد و همه اینها گره میخورد به حال فرزندت... ❤️مادر که می شوی کوه های تمام عال...
6 اسفند 1397

ولنتاین مبارک عشق منو بابا رسول❤👦

امشب شب ولنتاین خداروشکر که داریمت عزیزم تو عشق منو بابا رسولی خیلی دوستت داریم مهدیار خدا همه بچه هارو برا پدر مادرا حفظ کنه ❤ یک نفر تنها یک نفر در جهان کافیست که ایمان بیاوری زندگی....... ارزش زیستن را دارد❤❤❤💋💋...
25 بهمن 1397

ادینتون بخیر

یه جمعه زمستونی  آفتابی با پسرم رفتیم دریا چه بابا رسول می‌خواست مثل همیشه بره تهران حواله بیاره وسط راه گفتی بابای میشه منو ببری دوباره غار قایق سوار بشم😍 یهو یادمون اومد سر راهمون یه پارک ای هست که توش دریاچه داره با قایق 👦بابا رسول گفت الان میبرمت قایق سوار می کنم پسرمو😊 ...
13 بهمن 1397

دست گلی که مهدیار به اب داد

سلام به پسرک خوشکلم و شیطونو وروجکم عزیز چند شب پیشا من تو اشپزخونه مشغول اشپزی بودم پسرکمم درحال بازی یه دفعه یه صدای بدی از تو اتاقت اومد مثل صدای افتادن یه چیزی بود ترسیدم دویدم طرف اتاق دیدم کمد ت افتاده تو هم  زیر کمدی😰😦 شیشه های کمد شکسته بود توهم زیر  کمد بودی اصلا صدات در نیومداز ترس هول کرده بودی  😚 وقتی اومدم طرف اتاقت دیدم کمدت افتاده تو هم زیر کمدی دیگه نمیدونستم چیکار کنم از ترس بابا رسول هم  تو راهرو بود از صدای جیغ من اومد کمد و بلند کردیم پسرکم زیر کمد افتاده بودولی خدا را شکر بغلت کردم از ترس همه جا تو نگاه کردم دیدم هیچ اتفاقی برات نیافتاده از خوشحالی که هیچ اتفاقی نیفتاده گریه ام گرفت تو هم شوکه شده ...
13 بهمن 1397