بدون عنوان
خونه تکونی با پسرک شیطونم من و بابایی سرمون به خونه تکونی گرم بود که دیدیم ساکت شدی اومدم تو اتاق دیدیم تمام برگه های یاداشت بابا رسولو گرفتی میچسبونی به در کمد دیواری یه طرفشم بازبونت خیس کردی که بچسبه ️ تا منو دیدی میگی منم میخوام اتاقمو کاغذ دیواری بزنم ️ ️ هسته های نارنجی که برای سبزه سال 1397 سبز کردم دیگه روزای پایانی سال 1396 امیدوارم که اخر سال خوبی همه داشته باشن و سال جدید خوبی رو اغاز کنن پسرکم بعد کاغذ دیواری اومدم دیدیم مست خواب شدی از خستگی ️ ️ ️ ️ منم بچه بودم عاشق خونه تکونی بودم خیلی دوست داشتم همش نزدیک عید فرش یا موکت چیزی مامان امنه ...
نویسنده :
مامان فاطمه
0:43