مهدیار 23ماهه شده
الهی مامان فدات بشه گل پسرم دیگه کم کم داره اقامی شه عزیزم 23ماهگیت مبارک گل پسری هنوز قشنگ حرف نمیزنی همون چندتا کلمه قبلو میگی مدام .تازه اگه چیزی نخوای میگی نه مثلا میگم به میخوای اگه نخوای میگی نه کلمه هایی که میگی ممه (پسونک)بیده(بده)به(ابه)ماما(مامان)بابا بوف (غذا)اوغ (دوغ) ....وقتی داری نقاشی میکنی میگم چی میکشی میگی گل گل تو خونه مدام با خودت حرف میزنی ولی نمیدونم چی میگی مامان امنه میگه چون میخوای به صحبت بیای انقدر سرو صدا میکنی .عزیز دلم غذا خوردنت هم بهتر شده شیر خشکتم دیگه از این ماه نمیدم به دستور دکترت الان شیر پاستوریزه میخوری .گل پسر مامان همدم من شب که بابا میاد خونه نمیذارین دیگه صدا به صدا برسه عاشق قایم باشک بازی با رسول هستی تازه گیها رو کمرش سوار میشی و بازی میکنی میزنین برنامه کشتی کج وهمین که میبینی میخوای با بابا کشتی بگیری برنامه عمو فیتیله هارو از حفظ شدی جلو جلو کاراشونو انجام میدی شبم که بابا میاد با هم اجرا میکنین راستی تو سفره جمع کردن هم کمک میکنی چون ما میخوایم تو هم بتونی خودت غذا خوردن رو یاد بگیری رو زمین صفره میندازم وسط غذا خوردن یه هو بلند میشی میخوای سفره رو جمع کنی به زور قاشق و چنگالو از ما میگیری من که فقط میخندم بابا میگه عجب گیری کردماااااااااااااااااااا از دست این پسر دیگه راحت میبرمت حموم خونمونو خیلی دوست داری هرجا میریم بعد چند ساعت خسته میشی و میخوای بیای خونه مثلا پیش مامان معصومه و مامان امنه دیگه زیاد نمی مونی همش دوست داری پیشت باشم دنیای ما با تو خیلی قشنگ شده یه موقع هایی دوست دارم زمان کند بگذره این روزا و شبای با تو بودن رو دوست داریم من و بابایی دنیای ما شده مهدیار