مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات نفسم

ولنتاین مبارک عشق منو بابا رسول❤👦

امشب شب ولنتاین خداروشکر که داریمت عزیزم تو عشق منو بابا رسولی خیلی دوستت داریم مهدیار خدا همه بچه هارو برا پدر مادرا حفظ کنه ❤ یک نفر تنها یک نفر در جهان کافیست که ایمان بیاوری زندگی....... ارزش زیستن را دارد❤❤❤💋💋...
25 بهمن 1397

ادینتون بخیر

یه جمعه زمستونی  آفتابی با پسرم رفتیم دریا چه بابا رسول می‌خواست مثل همیشه بره تهران حواله بیاره وسط راه گفتی بابای میشه منو ببری دوباره غار قایق سوار بشم😍 یهو یادمون اومد سر راهمون یه پارک ای هست که توش دریاچه داره با قایق 👦بابا رسول گفت الان میبرمت قایق سوار می کنم پسرمو😊 ...
13 بهمن 1397

دست گلی که مهدیار به اب داد

سلام به پسرک خوشکلم و شیطونو وروجکم عزیز چند شب پیشا من تو اشپزخونه مشغول اشپزی بودم پسرکمم درحال بازی یه دفعه یه صدای بدی از تو اتاقت اومد مثل صدای افتادن یه چیزی بود ترسیدم دویدم طرف اتاق دیدم کمد ت افتاده تو هم  زیر کمدی😰😦 شیشه های کمد شکسته بود توهم زیر  کمد بودی اصلا صدات در نیومداز ترس هول کرده بودی  😚 وقتی اومدم طرف اتاقت دیدم کمدت افتاده تو هم زیر کمدی دیگه نمیدونستم چیکار کنم از ترس بابا رسول هم  تو راهرو بود از صدای جیغ من اومد کمد و بلند کردیم پسرکم زیر کمد افتاده بودولی خدا را شکر بغلت کردم از ترس همه جا تو نگاه کردم دیدم هیچ اتفاقی برات نیافتاده از خوشحالی که هیچ اتفاقی نیفتاده گریه ام گرفت تو هم شوکه شده ...
13 بهمن 1397

تولد 6سالگی آقا مهدیار در پیش دبستانی

عزیزم امسال قرار شد تولدتو مدرسه بگیرم خیلی دوست داشتی کلی بهتون خوش گذشت 😍 خیلی کاراتون بامزه بود همکلاسیات همه دوست داشتنی و بانمکن😍 برای پسرکم و دوستای خوبش آرزوی آینده ای روشن و پر از موفقیت میکنم 😚😚😚👬👬👬👭👫👫💋💋 تولد تولد تولدت مبارک💞💞🎁🎁🎁🎂🎂🎂🎊🎊🎉🎉 ...
25 دی 1397

اولین برف 1397

پسرک مهربون من امروز اولین برف سال 1397در 13دیماه اومد❄❄❄❄❄ پسرکم کلی ذوق کردی و رفتی حیاط زیر برف نفست تازه شد و از اونجایی که تنها بودی و من هم یه کم ناخوش احوال نتونستم همراهیت کنم😊 اومدی بالا زود و اعتراض کردی که چرا نمیای برف بازی 😆ولی فردا جمعس بابایی خونس حتما میبریمت بیرون و از این هوای برفی استفاده میکنیم مامان فدای ذوق و شوقت 😘😚❄❄❄❄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄ البته خودتم سرما خوردی ولی با این حال از ذوق برف رفتی بازی کردی اومدی منم یه چایب نبات دبش برات ریختم خوردی دارو بهت دادم برنامه کودک برات گذاشتم داشتم خونه جارو میزدم که رسیدم تو حال دیدم گل پسرم خوابیده 😴😴😴 منم دست به کار شدم و سریع یه سوپ رشته خوشمزه🍲🍲🍲 برای شام درست کردم که پسرم بیدار...
13 دی 1397