دومین تولد مهدیار و هلیا جون
عزیزکم دیشب شب خوبی رو داشتیم خدارو شکر یه تولد دیگه برات گرفتیم که مهمون هم داشتیم و چون تولد هلیا جون هم تو ماه دی بود تولداتون با هم شد کلی هم بهتون خوش گذشت و بازی کردین تا دلتون هم بخواد شیطونی سارا جونم که خاله قربونش بره از اول تا اخر خوابیده بود الان چند شبه ما همش جشن تولد میگیریم چون فکر میکنی هرشب جشنه خیلی بهت خوش گذشته هر شب اشاره میکنی که اهنگ تولدت مبارک رو برات بذاریمو باید یه شمع هم روشن کنیم که جناب عالی فوت کنی و ماهم دست بزنیم کلی هم از این کارت میخندیم ولی شما خیلی جدی برای خودت هرشب تولد میگیری چند شب پیشا که خسته بودیمو زودتر خوابیدیم بلند شدی دست منو میکشی و هی میگفتی نا نای نا نای بعدشم فوت میکردی عشق منی نفسم اخر بابا رسول بلند شدو برات اهنگ گذاشت تا راضی شدی بخوابی واسه همه شادی و سلامتی ارزو میکنم واسه پسرکم هم همینطور