مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات نفسم

بدون عنوان

1395/3/25 17:35
نویسنده : مامان فاطمه
167 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل پسر عزیزم الان که دارم این پست رو برات میذارم روز هشتم‌ماه رمضان هستش 

عزیزم شیرین زبونم خیلی دوست دارم فدات بشم نمیدونم چرا دیگه زیاد مطلبی به ذهنم نمیرسه برات بذارم شاید الان روزه دارم اینجوریه 

عزیزم خیلی خونه مامان امنه رو دوست داری هر چند روز در میون هوس میکنی بریم اونجا ولی متاسفانه اصلا با سارا جون کنار نمیای واسه همین دیگه هر وقتی که ساراجون خونه مامان امنه هستش نمیبرمت اونجا چون همش میخوای سارارو هول بدی یا بزنی سارا جونم گناه داره خیلی مهربونه سارا همش میاد بغل من و دوست داره من غذاشو بدم یا من بخوابونم میچسبونه خودشو به من شایدم به خاطر همین تو حساس شدی و نمیسازی باهاش 

پسندها (2)

نظرات (3)

درب اتوماتيک
25 خرداد 95 18:58
عالي بود سايت ماهم خوبه سر بزنيد خوشحال ميشيم
مامان راحله
27 خرداد 95 14:11
❤ معصومه ❤
8 شهریور 95 17:47
سلام ببخشید فاطمه جون اسم این برنامه که عکسای مهدیار جون رو تو قاب میزارین چیه ؟ آخه منم میخوام بزارم