مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات نفسم

19ماهگی مهدیار

                                                       بنام خالق هستی عزیز دل مامان بابا 19 ماهگیت مبارک گلم  امید وارم همیشه سرحال وسلامت باشی تا من و بابا رسول از بودنت دیدنت وبویدنت انرژی بگیریم  عزیز دلم کلی اقا شدی و از رفتارات میفهمیم که همه چیزو متوجه میشی  .قربون پسر باهوشم برم  فقط هنوزم تو غذا خوردن اذیتم میکنی  خیلی بد غذا میخوری هر را...
3 شهريور 1393

بدون عنوان

الهی مامان قربون اون خوابیدنت .اقاپسرم مثل ادم بزرگا میخوابه باید بزارمت رو زمین یا رو تختت یا بالش بغل داری که وقتی بهت میگم بالش بغلت رو بیار میری میاری بعد میگیری بغلت و میخوابی  همه عاشق این رفتارت شدن که انقدر راحت میخوابی عزیزم امیدوارم همیشه تو ارامش باشی  وقتی میخوابی مامانی از دیدن صورت قشنگت سیر نمیشه  لالایی که مامان برات میخونه                                گنجشک لالا سنجاب لالا             امد دوبار...
2 شهريور 1393

بدون عنوان

ای جونم اقا موشه فسقل مامانه قلقل مامانه ناز کرده جانانه جیگر مامانهاینجا تو ماشینه وقتی ماشین را می افتاد مثل موش میشدی تو بغلم ...
1 شهريور 1393

بدون عنوان

ب بغل مامان فاطمه که تازه یه روزه مامان شده تو بیمارستان چمران عزیزم دکتر خوبمونم خانوم دکتر شهابدینی بود خیلی دوسش دارم حتما نیبرمت باهاش یه عکس یادگاری بگیری ...
1 شهريور 1393

بدون عنوان

الهی فدات بشم عزیزم پسرم اینجا یک روزو نیمت بود که تو بیمارستان بغل مامان امنه بودی حاضر شده بودیم بابا رسولم داشت کارای ترخیص از بیمارستانو انجام میداد  تا مارو ببره خونه مامان امنه محمدم مدام زنگ میزدو میپرسید کجایین.قبل از زایمان خیلی استرس داشتم فقط دیدن روی ماه تو به من  شجاعت اینو داد که با پای خودم برم اتاق عمل بعد  از زایمانم وقتی ترو دیدم تمام دردام یادم رفت با دیدن تو هم میخندیدم هم گریه میکردم   دوست داشتم محکم بغلت کنم اما نمی تونستم  اولین نفری که تورو دید بابا رسول بود که اولین عکسو ازت گرفت ولی متاسفانه اولین عکست اپلود نمیشه واست بزارم بابا رسول برام یه دسته گل قشنگ با یه جعبه شیریرینی خرید و یه...
1 شهريور 1393