مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات نفسم

خونه تکونی با مهدیار شیطون

1394/11/22 21:14
نویسنده : مامان فاطمه
343 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل پسرم که یه دنیا دوستش داریم niniweblog.com

این روزا داریم میریم تو حال و هوایی ماه اخر سال یعنی اسفندآرام عزیزم امروز که دارم برات این پست رو میذارم بیست و دوم بهمن ماهه و گل پسرم خوابیده خواب آلود

امروز چون بابا رسول تعطیل بود تصمیم گرفتیم اشپز خونه روتمیز کنیم چشمککه کلی از کاراشو بابا رسول انجام داد و انصافا خیلی تمیز شدهراضی صبح که صبوته خوردیم  دست به کار شدیم شما هم که دیدی ما داریم وسایلارو جمع میکنیم از اشپز خونه تا تمیز کنیم کلی از بهم ریختگی ذوق میکردی و کلی کنجکاوی خندونکمیگفتی بابا رسول مبارکه من و بابا رسولم که از دست زبون ریختنات میخندیدیم خنده

امروز هر کاری میکردیم بری پایین تا ما به کارمون برسیم نمیرفتی یا میرفتی زود میاومدیسکوت حالا همش پایین هستی یا زور میاریمت بالا ولی امروز میدیدی کلی وسیله هست که تو هم میخوای سر در بیاری ازشون که چه کاری انجام میدن هر کدومم میپرسیدیبغل و واسه خودت فروشنده شده بودی همه رو ردیف کردی میگفتی من اقاهه اینا همه وسایل فروشن خندونکبیاین از من بخرین بعد منم میاومدم ازت بخرم ازت میپرسیدم حاج اقا اینا چنده میگفتی هزار منم پول میدادم میخریدم میبردم میذاشتمشون سر جاشون چشمک اینجوری وقت مارو میگرفتی ولی به بازیش می ارزید و اینکه تو چقدر جدی بودی اگه یه کدومو بی اجازه ور میداشتم میگفتی فاطنه خانوم پول ندادی پولشو بده منم میگفتم اخخخخ یادم رفت پولشو میدادم میبردم آرام

هی را میرفتی میگفتی بابا تمیزیزخیلی خوبه خلاصه بهت خوش گذشت امروز من و بابا رسولم وقتی شیرین کاریاتو میدیدم خستگیمون در میرفت الانم گل پسرم خوابیدهآرام

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

عمه فروغ
1 اسفند 94 14:11
سلام فاطمه جونخسته نباشی عزیزم خدا قوت ای جان ماشاا.. به مهدیار که از این فرصت بیشترین استفاده رو کرده همیشه خوش باشی گل پسر
اتی مامان
25 اسفند 94 17:55
به به مهدیار چه کیفی کرده این روزا