اولین سفر مهدیار به مشهد مقدس
سلام
اولین سفر مشهد همراه با مهدیار خیلی خوش گذشت و کلی زیارت کردیم
اخ که چقدر زیارت بهمون چسبید و چقدر سبک شدیم یا امام رضا دوباره خیلی زود زود مارو بطلب همراه بابا رسول بریم این دفعه
تو این سفر بابا رسول همراهمون نبود با مامان امنه و خاله های خودم رفتیم چون ما شنبه تصمیم گرفتیم بریم و دوشنبه رفتیم به خاطر همین بابا رسول سر کار بودو نتونست بیاد وهمه جا یادش باهامون بود تو هم خیلی پسر خوبی بودی و اذیت نمیکردی خدارو شکر سوار شدن قطار و هواپیمار اولین تجربت بود کلی ذوق میکردی رفتمون با قطار بود و برگشت با هوا پیما هرکسی ازت میپرسید کجا میری میگفتی مشهد عزیزکم اونجا هم همین که میومدیم هتل میگفتی بریم مشهد تو حرم امام رضا رو مشهد میدونستی همین که گنبد طلایی اقا رو میدیدی میگفتی مشهد
اونجا برات تسبیح خریدم به تسبیح میگفتی قران گرفته بودی دستت یا علی و صلوات میفرستادی
قربون امام رضا پسرکم رو دست خودت میسپارمش همه بچه هارو سالم و شادو سلامت نگه دار پسرک منم همینطور
چون هلیا هم باهامون تو این سفر بود گل پسرم یه هم بازی داشت و خوش گذشت بهش
اینم یه عکس زیارتی از پسرم