مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات نفسم

بدون عنوان

پسرکم وقتی میخوای شبها تو اتاقت بخوابی بعضی از اسباب بازیاتو جمع میکنی دورت و میری تو اتاقت میخوابی ولی 4صبح دیگه صدام میکنی و میای پیشم الهی مامان فدات بشه منم دوست ندارم از حالا از من جدا بخوابی   لالا لالا گل پونه گل زیبای بابونه بپوش از برگ گل پیرهن هوا گرمه تابستونه لالا لالا گل شیرین زبانم لالا لالا گلم باشی بزرگ شی همدم باشی خداوندا تو ستاری همه خوابن تو بیداری به حق خواب و بیداری عزیزم را نگه داری امیدوارم همیشه با ارامش بخوابی و خوابای خوب ببینی پسرکم ...
10 تير 1394

ماجراهای ما ومهدیار

سلام به پسرک خوشکلم  وسلام به دوستهای  عزیزمون امیدوارم هر روزتون بهتر از دیروز باشه عزیز مامان این روزا واقعا باهات داستان داریم وقتی تو خونه هستیم  مدام دست منو میگیری تا بریم با هم ماشین بازی بکنیم  با اجر بازیهات برات جاده درست میکنم و با هم بازی میکنیم همش ماشین ابی مال تو ماشین نارنجی مال من بعد  از اینکه چند دور با هم بازی میکنیم ماشینت رو میزنی به ماشین من وبعد هم زنگ میزنی به پلیس تا پلیس بیاد اینجا نقش پلیس رو هم خودت بازی میکنی و با ماشین پلیست میای صداشم در میاری بعد مامان بی چاره رو جریمه میکنی ماشیناتو میچینی رو مبل یکی یکی میندازی شون پایین و میگی ربت تو  دره بعد زنگ ...
6 تير 1394

ماه مهمانی خدا مبارک

سلام پسر عزیزم   ماه رمضان را در پیش داریم این سومین ماه رمضانی هست که پسرکم با ما همراه است  خدا جونم شکرت   پسرک عزیزم ازت میخوام که همیشه و در همه حال حرمت این ماه عزیز رو نگه داری. من همیشه فکر میکنم که تو این ماه بزرگ و پر برکت خدا از همیشه بهمون نزدیکتره  و همیشه این ماه برام رنگ وبوی تازگی داشته .خدا جونم دعا وخواسته من تواین ماه عزیز شفای همه مریضها هستش . فرا رسیدن مــــــــــــاه رمضان    مــــــــــــاه خدا    مــــــــــــــاه بارش رحمت الهی     مبــــــــــــارک      دوستای خوبم التـــــــــــــماس دعــــــــ...
27 خرداد 1394

مهدیار شیرین زبون شده

سلام عزیز دلم پسرک خوشکلم عزیزم خیلی خوشهالم چون تو این ماه یعنی 29ماهگیت زبون باز کردی و خیلی با مزه هرچیزی رو که ما میگیم دست و پا شکسته تکرار میکنی و کم کم داری به زبون میای و حرف میزنی  البته خیلی وقته که کلمه میگی و فکر کنم  نه ماهه یا ده ماهه بودی که شروع به گفتن کلمه کردی ولی جمله نمی گفتی و کلمه هایی هم که می گفتی محدود بو د ولی العان هر چی ما میگیم مثل طوطی تکرار میکنی   بهت میگم اسم بابا چیه میگی سسول بهت میگم اسم مامان چیه میگی باطی   میگم اسم خودت چیه میگی مهدی اسم سارا روهم راهت میگی  همین که تلفن زنگ میزنه میدویی و گوشی رو برمیداری میگی الو سدام خوبی مامان امنه هم عاشق حرف زدنت...
24 خرداد 1394

این روزای ما با مهدیار

سلام پسر عزیز تر ازجانم خوشکلم چند روز پیش با مامان معصومه و بابا رضا رفته بودی بیرون وقتی برگشتی دیدم صدام میزنی اومدم دیدم واااااااااااای مهدیار کچل شده انقدر بامزه شده بودی حسابی بوسیدمت و توهم که میگفتی مامان مو نیست عزیزم این روزا موهات بلند شده بود و ما میخواستیم ببریمت ارایشگاه که کوتاه کنیم چون خیلی عرق میکردی ولی دیگه موهات اساسی کوتاه شده خودت خیلی راضی هستی و ذوق میکنی  ولی اشکال نداره موهات خیلی زود در میاد از این به بعد هم قبل از حمام به موهات روغن بادام میزنم تا موهای پسرکم تقویت بشه  حسابی با نمک شدی عزیزکم بابا رسول دوست نداره کچل بشی ولی وقتی دیدت که کچل شدی کلی بوست کرد الهی قربون اون کله کچلت بشم عشقم ...
17 خرداد 1394

روز پدر مبارک

پدر یعنی یه حس گرم و صمیمانه از زمانی که یادم میاد فقط مهربونیای پدرم و حس خوبی که وقتی شب خسته از راه میرسید وخونه ما پر از گرمی و صمیمیت میشد اخ که چقدر دلم برای گذشته که فکر هیچ چیزی نبودیم چون پدرم بود تنگ شده عاشقانه دوستت دارم پدر عزیزتر از جانم خدا جونم سایه پدرم رو برای ما نگه دار و همیشه سالم باشه اخ که چقدر دلم برای گذشته که هر شب سر سفره پنج نفره میشستیم در کنار پدر مادرم تنگ شده خداجونم شکرت به خاطر داشتن همچین پدر مهربون پدرم که خونه نیست خونمون سوت و کوره ...
9 ارديبهشت 1394
1316 10 10 ادامه مطلب

ماه رجب

فرا رســـــــــــــــدن ماه پر خیــــــرو برکت رجـــــــــــــــب ماهی که هر روزش عید می باشد برهـــــــــــــمه مبــــــــــــــــارک   تو این ماه قشنگ محتاج دعای همه ی شما دوستهای گلم هستم و امیدوارم ماهی پر از شادی و موفقیت داشته باشین ...
1 ارديبهشت 1394

بازی این روزای مهدیار

آهای تموم زندگیم  بی تو تموم زندگیم عزیزه دلم این روزا بیشتر با اسباب بازی های فکری که بابای برات خریده بازی میکنی و سرگرم میشی ماشالله هوشتم خیلی خوبه الهی من فدات بشم   راستی بیشتر کارت های صد افرین رو هم یاد گرفتی خیلی هم به اینجور بازی ها علاقه نشون میدی   زیاد با عروسکات میونه ای نداریو یه کمی به این سه تا علاقه نشون میدی   با ماشیناتم زیاد بازی نمیکنی بیشتر با همین دوتا ماشینت سر گرم میشی به بقیه نگاه هم نمیکنی قطارو ادم اهنیت رو هم دوست داری   خراب کاری این ماه هم این بود که دسته عینک من رو شکوندی و مجبور شدم یه عینک دیگه بخرم ...
30 فروردين 1394